استادیار دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی
استادیار دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی
نتیجه نشست سران ناتو در ورشو و تصمیم برای تقویت زیرساختهای نظامی این سازمان در لهستان و کشورهای بالتیک را در برداشت اولیه میتوان ادامه سیاست روسیهستیزانه و تشدید سیاست مهار و دربرگیری روسیه دانست. اما نگاهی کلانتر به پازلهای اقدامات نظامی غرب به رهبری امریکا از گسترش ناتو تا توسعه سپر ضدموشکی و تقویت پایگاهها و حضور نظامی در نقاط مختلف جهان نشان از وجود تمایلات توسعهطلبانهای فراتر از «روسیه» و تلاشی پیوسته برای حفظ و تقویت هژمونی آن در گستره جهان دارد.
از این منظر، نگاه جزئینگر به نشست ناتو و تحرکات نظامی آن اشتباه است. چرا که اصرار غرب بر توسعه نظامی با هدف تثبیت هژمونی و ایجاد «امنیت مطلق» برای خود همزمان به معنی ایجاد ناامنی و تهدید امنیت کلیه بازیگرانِ خارج از مدار غرب است. با این ملاحظه، تبعات امنیتی منفی توسعه زیرساختهای نظامی ناتو را نمیتوان تنها به روسیه محدود دانست و سایر بازیگران مستقل ضدهژمون از جمله ایران نیز از این پیامدهای منفی مصون نخواهند بود. مخالفتها با برنامه موشکی ایران و همزمان اصرار بر ساخت اجزاء مختلف سپر ضدموشکی در اروپای شرقی و احتمالاً در خلیج فارس نیز معنی جز تهدید برای تهران متبادر نمیکند.
هرچند در شرایط حاضر، این تبعات منفی برای تهران کمتر محسوس بوده و غیرمستقیم هستند، اما در آینده نزدیک میتوانند شکل عینیتری به خود گرفته و امنیت ایران را با تهدید جدی مواجه کنند. مقامات ایرانی همچون دولتمردان روس میدانند که تصمیم اخیر ناتو برای تقویت نظامی در اروپای شرقی به لهستان و کشورهای بالتیک محدود نمیشود و در مراحل بعد، توسعه تحرکات آن به کشورهایی چون اوکراین و سپس گرجستان و سپس آذربایجان دور از انتظار نیست.
این همان تهدید عینی است که در برداشت کلان از نشست سران ناتو در ورشو فهم میشود و در آینده نهچنداندور در مرزهای ایران و روسیه هرچه بیشتر احساس خواهد شد. لذا، این تحرکات تهدیدی مشترک برای تهران و مسکو و تلاشی از سوی غرب برای تنگتر کردن حلقه دربرگیری این دو کشور هستند. دلیل این امر نیز این است که از یک سو، تهران و مسکو طی سالهای اخیر موقعیت و نفوذ خود را در عرصههای منطقهای و بین المللی افزایش دادهاند و از سوی دیگر، بر بازی مستقل خارج از مدار غرب و مخالفت با توسعهطلبی زورمدارانه آن اصرار دارند.
در این بین، هرچند روسیه با رویکردی عملگرا در مقاطعی به دنبال دستیابی به توافق با غرب بوده، اما اصرار واشنگتن به توسعه نظامی و استفاده از «زبان زور» بسیاری از این تلاشها را با شکست مواجه کرده است. لذا، به تدریج این واقعیت در روسیه پذیرفته میشود که برای رفع تهدیدات ناشی از توسعهطلبی نظامی غرب راهی جز «مقاومت» وجود ندارد. این همان برداشتی است که در ایران از گذشته وجود دارد و تأکید آن بر ضرورت حفظ «محور مقاومت» در خاورمیانه در واقع امر تأکید بر مقابله با تسلط «زبان زور و تهدید» غرب در منطقه است.
پر واضح است که توان و امکانات منفردانه ایران و روسیه کفایت دفع تهدیدات شبکهای امنیتی غرب را ندارد. تجربه نیز نشان داده که تلاشهای منفردانه آنها به این منظور با هزینهکرد زیاد همراه بوده و در عین حال، پیشروی غرب نیز نشان از عدم کارآمدی موثر این تلاشها دارد. در همین حال، تجربه تعامل تهران و مسکو در برابر تهاجم ژئوپولیتیکی غرب در سوریه نشان از موفقیت نسبی چنین تعاملی برای دفع موثرتر تهدیدات دارد. هرچند تهران و مسکو امکان ایجاد «ائتلاف» در برابر غرب را ندارند و مایل به چنین امری نیز نیستند، اما «ائتلاف رژیمی» آنها میتواند اثرمندی مقاومت در برابر «زبان زور» غرب را افزایش دهد.
با این ملاحظه، لازم است «تعامل رژیمی تهدیدمحور» که هماکنون چهارچوبه همکاری امنیتی ایران و روسیه از جمله در سوریه را تشکیل میدهد، به چهارچوبه کلانتر و باثباتتری تسری داده شود. چرا که چهارچوبه فعلی ماهیت موقت داشته و برای تأمین هدف امنیتی-ژئوپولیتیکی مشخصی در موضوع سوریه تنظیم شده و طبیعی است که بعد از حل این موضوع تهران و مسکو اساس مشخصی برای ادامه همکاری نخواهند داشت.
ایجاد اساس پایدار برای تعامل نه تنها مفید است، بلکه ضرورت دارد، چرا که توسعهطلبی نظامی غرب تهدیدی «پایدار» علیه امنیت ایران و روسیه است و مقابله موثر با آن نیازمند چهارچوبه «پایدار» است. هرچند تهران و مسکو در «درک تهدید» از ناحیه غرب اختلاف دارند، اما به نظر میرسد چهارچوبه پایدارتر با تقویت نهادگرایی و تعامل نزدیکتر دو کشور در نهادهای منطقهای از جمله سازمان شانگهای و حتی «پیمان امنیت جمعی (CSTO) دستیافتنی است.
چنین چهارچوبهای نه تنها برای مقابله با تهدیدهای متقارن ناشی از گسترش نظامی غرب، بلکه برای مقابله با تهدیدهای نامتقارن از جمله تروریسم نیز موثر خواهد بود. طبیعتاً تعامل تهران و مسکو در این چهارچوبه نیز رژیمی خواهد بود و آنها این امکان را خواهند داشت تا منافع امنیتی خود را با سایر ابزارها و از سایر مجاری و حتی در تعامل با غرب تأمین کنند. اما تعامل نهادی پاسخ موثرتر به تهدیدات خواهد بود و هزینه تلاشهای منفردانه را کاهش خواهد داد.
نویسنده: علیرضا نوری
منبع: iranreview.org .ا 19 ژوئیه 2016