اقدام غیرمنتظره نظامی روسیه در سوریه که معادلات را به طور نسبی تغییر داده، ویژگیهای جدیدِ قابلتأملی دارد. صرفهنظر از موفقیت یا عدم موفقیت نهایی این اقدام، نفسِ انجام آن، سیاست خارجی روسیه را از وضعیت غالباً منفعل در خاورمیانه به وضعیت «مبتکر» (هرچند نسبی) ارتقاء داده و مدعای «فعالمایشاء» بودن غرب در این منطقه را به چالش کشیده است. هم از این رو، هنری کسینجر این تحول را جدیدترین نشانه از کمرنگ شدن نقش آمریکا در خاورمیانه دانست.[1]
اما ویژگی دیگر، تعامل «تاکتیکی» تهران و مسکو در سوریه، در حالی است که تا پیش از این، رویکرد محتاطانه هر دو طرف خصوصاً طرف روس، مانع همکاری منظم آنها در زمینههای مشترکی از جمله ثباتسازی در افغانستان و آسیای مرکزی بوده است. مخالفت روسیه با عضویت دائم ایران در سازمان شانگهای نمود عینی از این امر است. البته این رویکرد محتاطانه و بیاعتمادی متقابل هنوز پابرجاست، و آنچه آنها را به تعامل تاکتیکی در سوریه سوق داده، ضرورت «فوری» ژئوپولیتیکی ناشی از تهدید مشترک از ناحیه راهبرد تهاجمی غرب برای محدود کردن داشتههای ژئوپولیتیکی تهران و مسکو در خاورمیانه از طریق تغییر وضعیت در سوریه است.
این ضرورت ناشی از اهمیت متمایز سوریه برای ایران و روسیه در نقشه خاورمیانه است و آمادگی آنها برای دادن «هزینههای ریسکی» نیز تأکیدی بر این اهمیت است. افزون بر این، آنها میدانند که اگر در سوریه «عقبنشینی» کنند، غرب نه تنها بسنده نکرده، بلکه رویکرد آن «تهاجمیتر» شده و آنها مجبور خواهند شد تا در سایر عرصهها نیز امتیاز بدهند. حتی ممکن است عرصه «درگیری» به نزدیکی مرزهای آنها منتقل شود. از این منظر، «مقاومت مستقیم» ایران و روسیه در سوریه را میتوان تلاشی برای ممانعت از پیشبرد خودمداریهای هژمونیطلبانه غرب دانست که تهدیدی برای امنیت و منافع آنها است.
آنها از این طریق مخالفت راهبردی خود با توسعهطلبی بیثباتکننده غرب در عرصه بینالملل و اندیشه غربی «تسلط بر همه چیز حتی با زور» را مورد تأکید قرار میدهند. اما بهرغم این اشتراک نظر کلان، تعمیم تعامل تاکتیکی آنها در سوریه به کل این روابط و تفسیر گسترده از این تعامل به «ائتلاف» یا «اتحاد» گمراهکننده خواهد بود. صرفهنظر از تفاوت دیدگاههای دو طرف در خصوص مسائل دوجانبه، منطقهای و بینالمللی،[2] باید توجه داشت که اهداف آنها در سوریه بیش از آنکه مشترک باشد، موازی است.
از جمله روسیه در سوریه به دنبال حفظ تنها «نقطه استقرار ژئوپولیتیکی» خود در خاورمیانه و حاشیه مدیترانه و استفاده از آن به عنوان سکویی برای نفوذگذاری در معادلات منطقه است،[3] حال آنکه ایران به سوریه به عنوان یکی از ارکان محور مقاومت و مقابله با اسرائیل مینگرد، که مسکو به چنین محوری اعتقاد ندارد و حتی مخالف آن است. همچنین، مسکو همکاری با غرب و متحدان آن از جمله اسرائیل، ترکیه، عربستان را منتفی نمیداند، اما ایران برخی از این کشورها (به ویژه امریکا) را «بخشی از مشکل» و نه «بخشی از راه حلِ» سوریه و منطقه میداند. افزون بر این، تهران حسب تجربه، نگران امکان بازی روسیه با «کارت سوریه» (مثلاً در موضوع اوکراین و تحریمها) است که میتواند منافع ایران را نیز تحت تأثیر قرار دهد.
با این وجود، نمیتوان منکر ظهور درک ژئوپولیتیکی مشترک میان دو طرف خصوصاً از سوی روسیه نسبت به ایران شد. مقامات کرملین پس از تحولات موسوم به بهار عربی، سرنگونی قذافی، تنشها در سوریه و خصوصاً بحران اوکراین به فهم ژئوپولیتیکی جدیدی از ماهیت تهاجمی سیاست غرب دست یافتهاند. درک عمیقتر از رابطه معنادار این تحولات که حلقه واصل آنها توسعهطلبی بیثباتکننده غرب است، آنها را به «مقاومت مستقیم» و همکاری بیشتر با نیروهای ضدهژمون متقاعد کرده است.
در این فضا، مسکو همکاری با ایران به عنوان کشوری مهم در نقشه ژئوپولیتیک خاورمیانه که مقابله با مداخله غرب در منطقه را از اصول عملی سیاست خارجی خود میداند، مفید تشخیص داده و مخالفت آن با فشارهای بیشتر غرب بر تهران در موضوع هستهای و تمایل آن به تعامل بیشتر با ایران در سوریه در این راستا قابل تفسیر است. در مقابل، تهران نیز تواناییهای مسکو خصوصاً حق وتوی آن در شورای امنیت و توان و تجهیزات نظامی آن را عنصری مهم در پیشبرد سیاست سوری خود دانسته و از این همکاری استقبال میکند. به همین دلیل، در اقدامی کمسابقه فضای خود را برای عبور جنگندهها و حتی موشکهای روسیه باز گذاشته است.
در این میان، هرچند ایران و روسیه برای ارتقاء موقعیت خود و پر کردن خلاً ناشی از تضعیف موقعیت غرب در منطقه تلاش کرده و میکنند، اما تعامل تاکتیکی آنها در سوریه، بیش از آنکه «ایجابی» باشد، «سلبی»، و برای «حفظ وضع موجود ژئوپولیتیکی» و ممانعت از سنگینتر شدن موازنه ژئوپولیتیکی در منطقه به نفع غرب و متحدان آن است. با این حال، تقابل ژئوپولیتیکی جاری در سوریه بازی «صفری» است که تقویت مواضع هر یک از طرفین تضعیف موقعیت طرف مقابل را به دنبال دارد، و مهمتر اینکه برنده این کارزار در تعیین روندهای آتی در سوریه و خاورمیانه سهم بیشتری خواهد داشت.
پرواضح است که ائتلاف غربی تقویت محوری ایرانی-روسی به سطحی از بازیگری که بتواند «روندسازی» کرده و چهارچوبههای تعریفشده آنها را به چالش بکشد، را به راحتی نخواهند پذیرفت. لذا، هرچند از هزینهکرد ایران و روسیه برای مقابله با داعش استقبال میکنند، و حتی از گرفتار شدن آنها در باتلاق سوریه خوشحال خواهند شد، اما اهداف کلانتر تهران و مسکو و خصوصاً موفقیت همکاری آنها که میتواند در آینده چالشهایی را در سایر زمینهها ایجاد کند، باعث نگرانی آنها است.
در این بین، احتمال چرخش برخی کشورهای منطقه به سوی این محور که میتواند تأثیرات ژئوپولیتیکی بلندمدتتری را در منطقه به ضرر غرب رقم بزند، افزونهای بر این نگرانی است. به همین دلیل، ناکام گذاشتن تعامل تاکتیکی ایران و روسیه در سوریه به عنوان اولویتی جدید در دستور غرب و متحدان آن قرار گرفته و تلاشهای پنهان و پیدای آنها برای ناکامی این محور بر کسی پوشیده نیست. جنگ روانی جدید و تأکید بر اینکه اقدام روسیه در حمایت از هلال شیعی و در مقابل کشورهای سنی منطقه است، در این راستا قابل ارزیابی است.
در پایان، مجدداً تصریح میشود که از تعامل تاکتیکی تهران و مسکو در سوریه نباید تفسیری گسترده داشت و با توجه به پیچیدگی اوضاع نیز نمیتوان در خصوص موفقیت این محور و آینده آن پیشداوری کرد. چرا که در شرایط پرتغییر فعلی، تغییر در معادلات به تبع تغییر در متغیرهایی که زیر کنترل تهران و مسکو نیستند، و تالی آن تغییر در نتیجه منتفی نخواهد بود. اما همچنانکه اشاره شد، صرفِ شکلگیری این تعامل میتواند زمینهساز همکاریهای ژئوپولیتیکی بیشتر میان دو کشور باشد، بهویژه اینکه طرفین در حوزههای مشترک ژئوپولیتیکی (آسیای مرکزی، حوزه خزر و قفقاز جنوبی) و نیز در افغانستان و خاورمیانه دارای منافع موازی و مشترک بوده و در عین حال، با تهدیدهای مشترک خصوصاً از ناحیه توسعهطلبی بیثباتسازِ غرب نیز مواجه هستند. البته توسعه این همکاری منوط به تحقق پیششرطهای بسیار و در وهله نخست، تعریف راهبرد و الگوی تعاملی پایدار است.
نویسنده: علیرضا نوری
منبع: iranreview.org ا / 27 اکتبر 2015
منابع
[1]. Kissinger, Henry A. (Oct. 16, 2015) “A Path Out of the Middle East Collapse”. WSJ. HTML: http://www.wsj.com/articles/a-path-out-of-the-middle-east-collapse-1445037513
[2]. برای اطلاع بیشتر در این خصوص ر ک به؛
نوری، علیرضا (آذر 11، 1393) " مفروضات و عینیات منطقهای و بینالمللی در روابط ایران و روسیه". سایت مؤسسه مطالعات ابرار معاصر تهران.
HTML: http://www.tisri.org/default-1729.aspx
[3]. برای اطلاع بیشتر در مورد اهداف اقدام نظامی روسیه در سوریه ر ک به؛
نوری، علیرضا (مهر 11، 1394) "نمایش قدرت نظامی روسیه در سوریه؛ اهداف و هزینهها". سایت موسسه مطالعات ابرار معاصر تهران.
HTML: http://www.tisri.org/default-1969.aspx