استادیار دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی
استادیار دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی
مذاکرات سخت ایران و «گروه شش» در حالی در لوزان با «توافق سیاسی» در باب چهارچوبههای توافقنامه جامع هستهای به پایان رسید که یکی از ویژگیهای آن نسبت به دورههای گذشته شفافتر شدن هرچه بیشتر مواضع طرفین بود که اجازه داد مذاکرات با هدفمندی بیشتری دنبال شود. بیتردید عزم عملگرایانه دولتین آقایان روحانی و اوباما در به نتیجه رساندن مذاکرات و گفتگوهای مستقیم بین تهران و واشنگتن تأثیری بهسزا در حصول توافق داشتند. در این بین، هرچند اعضاء اروپایی گروه شش در تعامل با امریکا مواضع و منافع خود را پیش بردند، اما حضور و تأثیر کمرنگ روسیه (و چین)، بهرغم برخی اختلافنظرها با طرفهای غربی از نکات قابل تأمل بود.
با این ملاحظه، هرچند آقای ریابکوف (سرمذاکره کننده روسیه) از نقش آقای پوتین در دستیابی به توافق تمجید کرد[1] و آندره کلیموف، معاون رئیس کمیته روابط بینالملل شورای فدراسیون روسیه تأکید کرد که «دستیابی به توافق لوزان بدون روسیه غیرممکن بود، چرا که ضامن عدم اقدام نظامی علیه تهران است»،[2] اما واقعیتها حکایت از تأثیر اندک مسکو در این دور از مذاکرات دارد و حضور کوتاه آقای لاوروف در لوزان تأییدی بر این مدعا است.
البته که این وضعیت، بهویژه این حس که روسیه تنها برای مشروعیتبخشیدن به مفاد «نهایی شده» فرا خوانده شود، بههیچوجه خوشآیند مسکو نیست. خصوصاً در شرایطی که قدرتهای غربی در پی تقابل با روسیه تلاش برای منزوی کردن این کشور را دو چندان کردهاند. این در حالی است که مذاکرات هستهای ایران خصوصاً در مرحله حساس فعلی (همچون گذشته) میتواند محمل مغتنمی باشد تا مسکو ناکامی تلاشها برای منزویکردن خود و اثرمندی سیاست خارجی روسیه را به اثبات برساند. خود روسها نیز این واقعیت را انکار نمیکنند که «موضوع ایران» بستر مناسبی برای انتفاع سیاسی مسکو و قرار گرفتن آن به عنوان طرفی «صاحبتأثیر» در مذاکرات و چانهزنی با غرب در سایر موضوعات بوده است.
البته این انتفاع صرفاً سیاسی نبوده و به اعتراف تحلیلگران روس، فشار مضاعف غرب بر ایران و تهدید به اقدام نظامی علیه آن با 1) کُند کردن برنامة اتمی نظامی ایران 2) افزایش بهاء نفت حتی در کوتاه مدت 3) منحرف کردن تمرکز و توجه غرب از روسیه و فضای «سیآیاس» 4) افزایش نیاز غرب به روسیه برای حل مشکلات خود در خاورمیانه[3]، برای کرملین سودمند بوده است.
به باور «برخی» از این تحلیلگران سه مورد سوم و در نگاه بدبینانه «بعضی» از آنها هر چهار مورد فوقالذکر در مقطع حاضر نیز کاربست دارند. به عبارت دیگر، در شرایط (- 2) فشار اقتصادی بر روسیه به واسطه تحریمها و کاهش بهاء نفت، (- 3) تلاش بیوقفه غرب برای نفوذیابی بیشتر به حوزه «سیآیاس» و (- 4) تعمیق تقابل روسیه با قدرتهای غربی و تلاش آنها برای منزوی کردن مسکو در عرصه بینالملل، استمرار چالش «ایران اتمی» میتواند واجد منافع بیشتری برای مسکو نسبت به حل آن باشد.
این عده نگرانی خود از تأثیرات منفی بهبود احتمالی روابط تهران با غرب در پس توافق هستهای را پنهان نمیکنند. از جمله احتمال کاهش بهاء نفت و حضور ایران در بازار انرژی اروپا، کاهش اهمیت کارت ایران در چانهزنی مسکو با غرب، کاهش وابستگی تهران به مسکو در مواجهه آن با غرب، کاهش فضای بازار ایران برای شرکتهای روسی، احتمال نفوذپذیرتر شدن جغرافیاهای اطراف ایران برای غرب خصوصاً نوار جنوبی روسیه از جمله افغانستان، آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی و .... .
البته مراد این نوشتار تلقین این دیدگاه نیست و حتی تأکید دارد که مقامات کرملین به مضار بیشتر سناریوهای جایگزین به جای توافق هستهای اشراف یافته و بر همین اساس، حل دیپلماتیک را «بهترین گزینه» میدانند.[4] بر همین اساس، وزارت خارجه روسیه با استقبال از توافق لوزان آن را در راستای سیاست اعلامی آقای پوتین دانست.[5] سیاستی که طی آن کرملین با تأکید بر بایستگی پذیرش حق ایران برای استفاده صلحامیز از انرژی اتمی از جمله غنیسازی اورانیوم در خاک این کشور، با هر گونه تلاش تهران برای دستیابی به بمب اتم حتی در سطح تحقیقاتی قاطعانه مخالفت کرده است. اما همچنان که اشاره شد، در مذاکرات جاری توان روسیه برای پیشبرد گزینه و منافع خود کاهش داشته است. از میان عوامل مختلف میتوان به سه دلیل اصلیتر اشاره کرد.
اول اینکه، هرچند مسکو به دلیل بیاعتمادی همزمان به تهران به دلیل احتمال انحراف آن به اهداف نظامی، و به غرب به دلیل مقاصد سیاسی فشار بر ایران، اساس سیاست خود را بر مواضع «میانی» استوار کرده، اما در جمعبندی کلی این سیاست تابعی از روابط مسکو با «غرب» بوده و فقدان راهبرد مشخص در آن مشهود است. آسیب این رویکرد، محدود شدن فضای بازی مسکو به چهارچوب برساخته «امریکا»یی بوده که در مذاکرات اخیر ابتکار عمل را به نمایندگیِ مکرهانه یا رضایتمندانه «گروه شش» (از جمله روسیه) در اختیار گرفته است. لذا، محدود شدن دامنه بازی مسکو و عدم توان آن به اعمال تأثیر موثر در این مقطع را میتوان انعکاسی از عمکرد اشتباه گذشته آن دانست.
عامل دیگر در کاهش تأثیر روسیه، سیاست هستهای آقای روحانی است. ایشان با رویکردی عمگرا مذاکره با طرف اصلی (امریکا) را در دستور قرار داده و نیاز «غیرقابل جایگزین» به واسطهگری روسیه و استفاده از آن به عنوان نیروی موازنهگر که در دورههای قبلی به آن احساس میشد، ندیده است. در این رویکرد، با توجه به شفاف شدن مواضع طرفین و پیدا شدن راهحل برای بسیاری از موضوعات، استفاده تاکتیکی از اختلافات در گروه شش از جمله میان روسیه با طرفهای غربی نیز کمتر مورد توجه تهران قرار گرفته که این نیز رأی به کاهش نقش روسیه میدهد.
عامل سوم به سیاست امریکا در قبال روسیه و نقش آن در موضوع هستهای ایران باز میگردد. واشنگتن برای مشروعسازی فشارها بر تهران به اجماع بینالمللی نیاز داشته و به خوبی از روسیه برای تحقق این هدف از جمله برای تأیید قطعنامههای تحریمی استفاده کرده است. هرچند امریکا فعال مایشاء نبوده و نیست، اما به نحوی موثر اجازه ایفای نقش جریانساز را به روسیه نداده است. واشنگتن در شرایط حاضر نیز مذاکره مستقیم با ایران را ترجیح میدهد و نیازی به استفاده تاکتیکی از روسیه نمیبیند، که حاصل طبیعی آن کاهش نقش مسکو است. در این بین، اختلافات جاری میان روسیه و غرب و تلاش غربیها برای کاستن از نفوذ روسیه در عرصههای منطقهای و بینالمللی نیز در عدم تمایل به بازی دادن به مسکو در مذاکرات بیتأثیر نبوده است.
اما تصریح این نوشتار بر «کاهش» تأثیر روسیه بر جریان «فعلی» پرونده هستهای ایران، به معنی عدم توان آن به اعمال تأثیر بر روندهای آتی نیست. روسها نیز همچون بسیاری دیگر میدانند که این پرونده هنوز راه درازی تا مختومه شدن دارد. چرا که تنظیم قرارداد جامع و خصوصاً اجرا و راستیآزمایی آن از مذاکرات گذشته بسیار مشکلتر خواهد بود و مولفههای بسیاری هستند که میتوانند آیندهای متفاوت از آنچه «انتظار میرود» را رقم بزنند. از این رو بود که آلکسی پوشکوف، رئیس کمیته روابط بینالملل دومای روسیه با اشاره صریح به اسرائیل و عربستان، از آنها به عنوان عواملی یاد کرد که میتوانند در توافق هستهای اخلال ایجاد کنند.[6]
واقعگرایان کرملین به پشتوانه تجربه چندین قرن تقابل و رقابت با غرب به خوبی به پیچیدگی سیاست آن وقوف دارند و میدانند که حتی پس از پرونده هستهای، «سلبها و ایجابهای» نهادینه میان تهران و غرب پابرجا خواهند ماند و عادیسازی روابط به راحتی امکانپذیر نخواهد بود. روسیه میداند که «تهدید ایران هستهای» که در متن ژئوپولیتیکی خاورمیانه «برساخته» شده، پویایی خود در این متن را همچنان حفظ خواهد کرد و در وضعیت پرآشوب فعلی منطقه نیاز به این کشور برای موازنهسازی، خصوصاً در مثلث روابط تهران - غرب - مسکو به راحتی قابل چشمپوشی نخواهد بود.
مسکو مطمئن است چه در فرآیند تنظیم قرارداد جامع، چه در مراحل اجرا و راستیآزمایی آن و چه در صورت رقم خوردن سناریویی متفاوت از توافق هستهای، فراز و فرودهای بسیاری در انتظار تهران و غرب است، خصوصاً در صورت پیروزی جمهورخواهان در انتخابات آتی ریاستجمهوری امریکا که مواضع سختی در برابر «توافق بد» گرفتهاند. در این شرایط، اهرمهای روسیه که در مقطع فعلی کماثر شدهاند، مجدداً وجاهت تأثیر پیدا خواهند کرد، و مسکو میداند که گذر هر دو طرف، خصوصاً مقامات تهران مجدداً به راهروهای کرملین خواهد افتاد.
منابع
[1]. Switzerland: Russian Deputy FM praises Putin's role in Iranian nuclear talks (April 2, 2015). Russia today. quoted in: http://www.ruptly.tv/vod/view/26466/switzerland-russian-deputy-fm-praises-putins-role-in-iranian-nuclear-talks
[2]. Klimov: Russia will develop military-technical cooperations with Iran after lifting the sanctions (April 3, 2015). RIA Novosti. quoted in: http://wap.ria.ru/world/20150403/1056334555.html. (in Russian).
[3]. Lukyanov, Fyodor (January 16, 2012) “Will Russia protect Iran?”. Valdai International Discussion Club. quoted in: http://valdaiclub.com/asia/37260.html
[4] برای اطلاع بیشتر ر ک به؛
نوری، علیرضا (فروردین 23، 1393) "کارت «پرونده هستهای ایران» در تقابل روسیه و غرب". سایت موسسه مطالعات ابرار معاصر تهران. قابل دسترس در؛ http://www.tisri.org/default-1534.aspx
[5]. The Russian Foreign Ministry has commented on the deal six world powers with Iran in Lausanne (April 2, 2015). Vzglyad. quoted in: http://www.vz.ru/news/2015/4/2/737896.html. (in Russian).
[6]. Pyshkov: Some Countries, Including Israel, May Try to Disrupt the Agreement on Iran (April 3, 2015). TASS. quoted in: http://tass.ru/politika/1877996. (in Russian).
نویسنده: علیرضا نوری
منبع: سایت موسسه مطالعات ابرار معاصر تهران / 18 فروردین 1394