مقدمه
اگر چه رسانهها غربی در بیشتر موارد تحولات مختلف سیاست خارجی و امنیتی روسیه را از منظری انتقادآمیز و بعضاً مغرضانه مورد تحلیل قرار می دهند، اما در روندهای اخیرِ اوستیای جنوبی، انتقادات آنها علاوه بر مسکو، دامن تفلیس و ساکاشویلی را نیز گرفت. این رسانههای با انتقاد از ساکاشویلی به واسطه توسل به زور و ایراد خشونت گسترده علیه غیرنظامیان در اوستیای جنوبی، از اینکه او آغازگر جنگ بود وی را مورد سرزنش قرار داده و این اقدام را کنشی نامناسب در قبال روسیه دانستند.
فرافکنی و رد مسئولیت اشتباه
ساکاشویلی در مقالهای که دوشنبه 21 مرداد در وال استریت ژورنال به چاپ رساند، روسیه را متهم اصلی درگیریها در اوستیای جنوبی قلمداد کرد. او در بخشی از این مقاله با طرح این پرسش که؛ «هدف این جنگ چیست؟». این سئوال را پرسش مردم گرجستان دانست و در پاسخ به آن تأکید کرد؛ «گرجستان این جنگ را آغاز و انتخاب نکرده، بلکه این جنگ از سوی کرملین برنامهریزی شده است». به ادعای او روسیه که از مدتها پیش تلاش های وسیعی را برای تحریک گرجستان به درگیر شدن در جنگ به ویژه در جمهوری آبخازیا در دستور کار قرار داده بود، در موقع مقتضی و پس از آماده شدن بسترهای تنش نظامی، کبریت را به انبار باروت بحران در اوستیای جنوبی زد.
نکتة مهمیکه ساکاشویلی در این مقاله به آن اشاره میکند و به نحوی اشتباه او بر اعتماد به رابطة یک سویه تفلیس با غرب است، تأکید مجدد بر سمت گیری غربی خود و مردم گرجستان است. به ادعای او مردم گرجستان آشکارا تمایل خود به اروپا را ابراز و آیندة خود را با آن مرتبط کرده اند. او برای توجیه مدعای خود به نظرسنجی که اسفند 1387 از مردم گرجستان به عمل آمد اشاره میکند که طی آن سه چهارم از پرسش شوندگان با عضویت کشورشان در ناتو موافق بودند.
او در توجیه دیگری از اقدام خود در ابلاغ فرمان جنگ، بر این نکته تأکید می¬کند که؛ «دستیابی به آزادی و استقلال بدون هزینه نیست و تحولات اخیر بهایی است که گرجستان در روند استقلال واقعی خود باید بپردازد». او در استدلالی دیگر و در تلاش برای جلب حمایت غرب شکست گرجستان در تحولات اخیر را به معنی شکست اروپا در سراسر حوزة جغرافیایی شوروی سابق ارزیابی و رویارویی تفلیس با مسکو در اوستیای جنوبی را رویارویی کل اروپا با روسیه دانست.
اشتباه در اتکاء به کمک غرب
در این جنگ برخلاف انتظار ساکاشویلی متحدین "متصوّر" او در غرب هیچ اقدام مؤثری برای حمایت از تفلیس به عمل نیاروند و تنها به مخالفتهای لفظی و درخواست از طرفین برای خاتمه دادن به خشونت¬ها اکتفا کردند. به اعتقاد کارشناسان به واسطة اینکه هیچ کس در غرب در شرایط موجود تمایلی به تقابل با روسیه ندارد، هیچ کشوری در این جنگ به کمک ساکاشویلی نیامد. ریچارد هالبروک و رونالد آسموس در مطلبی در روزنامه واشنگتن پست آغاز جنگ را اشتباه بزرگ ساکاشویلی ارزیابی کردند.
به اعتقاد آنها گرجستان درصدد بود مشکل جدائی طلبی در این منطقه را یک بار برای همیشه حل کند، اما در محاسبات خود از وضعیت موجود اشتباه کرده بود. به اظهار آنها ساکاشویلی به این مهم توجه نکرده بود که روسیه برای جلوگیری از انقباض بیشتر حوزة نفوذ ژئوپولیتیکی خود در قفقاز جنوبی به تبع تحولات اخیر و یا گسترش ناتو و اتحادیه اروپا به این منطقه، تمام اهرم های قدرت خود اعم از اقتصادی، سیاسی و نظامی استفاده را به کار خواهد گرفت. آنها با اشاره به اهمال اروپا در مقابله با اقدامات قاطع روسیه در قبال گرجستان این وضعیت را اشتباه و پیامد آن را تأمین خواستههای روسیه در این تحولات میداند.
الکساندر رار، تحلیلگر شورای سیاست خارجی آلمان نیز با اشاره به غافلگیر شدن اروپا از روند تحولات در قفقازجنوبی، این اتحادیه را فاقد سازوکارهای لازم برای دخالت و حل و فصل بحران در این منطقه می داند. با اظهار او فرانک اشتاین مایر وزیر خارجه آلمان چندی پیش تلاش هایی را از جمله از طریق ارائه پیشنهاد کمکهای مالی برای تقویت زیرساختها در آبخازیا پی گرفته بود، اما این تلاش ها به دلیل عدم تمایل طرفین به میانجیگری این اتحادیه به سرانجام موفقی منتهی نشد که این امر تا حدود زیادی به واسطة ظرفیت های اندک سیاسی و اقتصادی اتحادیه اروپا به انجام این امر بود.
لوموند نیز در مقالهای با اشاره به بی تفاوتی کشورهای اروپایی به تحولات قفقاز جنوبی و تنها گذاشتن گرجستان در برابر فشارهای روسیه، رفتار آنها در این تحولات را به نحوی پیشنهاد غیرمستقیم آنها به تفلیس برای تسلیم شدن در برابر مسکو ارزیابی کرد که طی این تحولات به نحوی درصد انتقام از نادیده گرفتن منافع و دیدگاههای خود در مسئله استقلال کوزوو از کشورهای غربی است.
نویسنده در این مقاله بر این نکته تأکید می¬کند که این پرسش ساده که اگر قرار باشد اروپا و حتی امریکا بین مسکو و تفلیس یکی را انتخاب کند، مسلماً و مشخصاً یک پاسخ خواهد داشت و آنهم مسکو خواهد بود. لذا به اعتقاد او اروپایی ها به تفلیس پیشنهاد میکنند که در روند تحولات در قفقاز جنوبی نه روس ها را تحریک کند و نه به تحریکهای احتمالی آنها پاسخ دهد. دیلی تلگراف نیز در مقالهای به روشنی بر این نکته تأکید کرد که؛ صرفه نظر از قضاوت در خصوص اقدام نظامی روسیه در اوستیای جنوبی، کشورهای غربی از جمله امریکا، به واسطه ذینفع بودن در سطح بالاتری از تعاملات با مسکو نسبت به تفلیس، هیچ تمایلی به درگیری با روسیه و به خطر افتادن منافع خود از قِبَل این همکاری ها را ندارند. نویسنده در این مقاله با اشاره به ضرورت جلب همکاری روسیه در زمینه امنیت انرژی، تحولات خاورمیانه و به ویژه موضوع هسته ای ایران، تقابل غرب با مسکو در موضوع اوستیای جنوبی را بیمعنی میداند.
جمعبندی
مرور تحلیلها، آراء و نظرات کاشناسان مختلف در خصوص تحولات اخیر در اوستیای جنوبی حاکی از تأکید آنها به این واقعیت است که با التفات به عدم امکان مقایسه توان نظامی و سیاسی تفلیس، آغاز جنگ از سوی ساکاشویلی اساساً اشتباه بزرگ بود. این امر با التفات به حضور روسیه در شورای امنیت و توان این کشور به وتوی هر قطعنامه پیشنهادی علیه منافع آن از جمله در تحولات اخیر بیشتر قابل لمس است. ناکامی شورای امنیت در نشستهای خود برای انجام اقدام حداقلی برای خاتمه بخشیدن به درگیری ها در اوستیای جنوبی در همین راستا قابل ارزیابی است.
ساکاشویلی که این جنگ را نه به واسطه داشتههای گرجستان، بلکه به امید واهیِ حمایت غرب آغاز کرده بود، در نهایت با التفات به عدم حمایت عملی آن و حقیقت برتری غیرقابل تردید سیاسی و نظامی روسیه، مجبور به پذیرش اشتباه خود شد و در مصاحبهای با گزارشگر سیانان بر آمادگی تفلیس برای امضای آتشبس تأکید کرد. اما به نظر میرسد آتشبس نه تنها خاتمه تنشها نیست، بلکه همان طور که مدودف نیز تأکید کرد «مسبب این جنگ باید در انتظار مجازات سختی باشد»، تفلیس باید خود را برای اقدامات تنبیهی مسکو آماده کند.
نویسنده: علیرضا نوری
منبع: سایت مؤسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس) / 23 مرداد 1387