علیرضا نوری

استادیار دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی

علیرضا نوری

استادیار دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی

ابعاد و اهداف حضور نظامی روسیه در ایران

پس از گذشت بیش از نیم قرن از خاطره تلخ اشغال ایران توسط ارتش شوروی و خروج سربازان روس از خاک ایران پس از جنگ جهانی دوم (1946) بار دیگر نظامیان این کشور با توافقی جدید پا به ایران گذاشته‌اند. اما وضعیت فعلی قابل قیاس با گذشته نیست و اهداف حضور نظامی اخیر از جنبه‌های مختلف به‌ویژه به لحاظ ماهیت دیگر گونه است. با این حال، حضور پیشین و فعلی وجه مشترکی دارد که در غلبه جنبه فرادوجانبه و در ارتباط این دو حضور با تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی قابل بررسی است.   همچنانکه تهران در تعامل با روسیه به دنبال تحقق اهدافی در این دو سطح است، مسکو نیز طی این همکاری اهدافی را در این سطوح منظور دارد. 

هرچند، ضرورتاً همه اهداف روسیه در تعارض با اهداف ایران نیستند و از جمله راهبرد مسکو برای مقاومت در برابر توسعه‌طلبی غرب در راستای اهداف تهران است، اما بعضاً در همین اهداف مشترک نیز نقاط اختلافی و در سایر موارد تباینات مشهودی وجود دارد که در نوشتار دیگری به این موضوع پرداخته شده است.[1] با این ملاحظه، در مرحله جدید همکاری با روسیه که با اجازه بی‌سابقه استقرار بمب‌افکن‌های روس در همدان همراه شده و پیامدهای خاص خود را خواهد داشت، نگاه دقیق‌تر به اهدافی که مسکو را به این تعامل سوق داده خالی از فایده نخواهد بود؛

- بزرگنمایی ناکامی سیاست غرب در خاورمیانه و تقویت برگه‌های چانه‌زنی

غربی‌ها یکی راه‌کارهای موثر برای تضعیف روسیه و پوتین را شکست طرح‌های سیاست خارجی مسکو و بزرگنمایی این شکست‌ها می‌دانند. کرملین دقیقاً با همین منطق و با تلاش برای تحقق اهداف خود در عرصه خارجی و هم‌زمان اثبات شکست سیاست غرب و افول هژمونی آن از یک سو، به دنبال تقویت موقعیت داخلی و مشروعیت خود و از سوی دیگر، ارتقاء جایگاه روسیه و افزایش توان ‌چانه‌زنی و امتیازگیری آن از غرب است. در این راستا، روسیه با تعمیق تعاملات نظامی با ایران به عنوان یک نیروی ضدهژمون در خاورمیانه، ضمن تقویت کارت‌های خارجی خود به غرب نشان می‌دهد که گزینه‌های مختلفی برای پیشبرد اهداف خود دارد. طبیعی است که تعامل با ایران تنها برگ روسیه نیست، اما ابزارها و گزینه‌های بیشتر در شرایطی که هم در بین خود غربی‌ها و هم میان موتلفان منطقه‌ای آنها افتراق مشهودی به وجود آمده و قادر به پیشبرد اهداف خود نیستند، امتیازی مغتنم برای روسیه محسوب می‌شود.

در همین ارتباط آقای لاوروف ضمن رد انتقادات امریکا از همکاری نظامی اخیر روسیه با ایران، تأکید کرد که مسکو همچنان به بندهای توافق شده با آقای کری پایبند است و همکاری میان نهادهای اطلاعاتی و نظامی روسیه و امریکا برای حل بحران سوریه ادامه خواهد یافت.[2] با اتکاء به این گزینه‌ها توان چانه‌زنی مسکو برای متقاعد کردن غرب به تعامل با روسیه نه تنها در موضوع خاص سوریه، بلکه برای سهم‌گیری در سایر موضوعات نیز افزایش خواهد یافت. هرچند ارتباط دادن استفاده روسیه از پایگاه هوایی همدان به سایر موضوعات شاید چندان منطقی نباشد، اما تأمل در مورد هم‌زمانی این تحول با تنش اخیر میان اوکراین و روسیه در شبه‌جزیره کریمه که به باور مسکو با تحریک غرب انجام شده، خالی از فایده نیست.

- موازنه ژئوپولیتیکی و پیشبرد اندیشه « قدرت بزرگ» روسیه

در بازی صفر ژئوپولیتیکی خاورمیانه هرگونه بسط ژئوپولیتیکی روسیه به معنی قبض ژئوپولیتیکی غرب خواهد بود. از این منظر، تعامل نظامی با ایرانِ ضدغربی اهمیت خاصی برای مسکو در موضوع توازن ژئوپولیتیکی در خاورمیانه دارد، چرا که حضور نظامی روسیه در ایران به معنی توسعه فرصت‌های نظامی و دامنه تأثیر ژئوپولیتیکی آن در منطقه است. تعمیق تعامل با ایران در تقویت منطقه حائل در جنوب روسیه در برابر تهاجمات ژئوپولیتیکی غرب و گوشزد این مهم به قدرت‌های غربی که مسکو منافع ژئوپولیتیکی خود را به راحتی قابل معامله نمی‌داند و از ابزارهای مختلف برای حفظ آنها استفاده خواهد کرد، نیز موثر است. اما در کنار این هدف‌گذاری‌های سلبی، بن‌مایه‌هایِ ایجابی تلاش برای معرفی روسیه به عنوان متوازن‌کننده غرب و ارتقاء آن به جایگاه یک «قدرت بزرگ» در خاورمیانه و عرصه بین‌الملل نیز مشهود است. 

در همین ارتباط، تحلیل‌گران روس اقبال کشورهای مختلف منطقه از ایران تا ترکیه، عربستان، اردن، مصر و ... به تقویت روابط با مسکو را نشانه عملی تقویت موقعیت روسیه قلمداد می‌کنند. اما تأکید روسیه بر «موقعیت برتر» و نقش «جریان‌ساز» خود نقطه اختلاف آن با ایران است. در این رویکرد، «شرکای منطقه‌ای» تنها در تأمین بخشی از اهداف روسیه موثر هستند و تعامل «بزرگ» با قدرت‌های «بزرگ» از جمله با امریکا برای مدیریت امور خاورمیانه به عنوان بخشی از فرآیند حکومت‌مداری جهانی ترجیح داده می‌شود. هرچند اظهارنظرهای ولادیمیر ژیرینوفسکی، رئیس حزب «لیبرال دموکرات» روسیه تأثیر عملی بر سیاست‌های کرملین ندارد، اما اشاره او به اینکه ایران و ترکیه در صورت تمایل می‌توانند با مشارکت با روسیه «شوروی جدید» را تشکیل دهند،[3] بیانی صریح از اهداف بلندپروازانه روسیه و تأکید بر نقش برتر و جریان‌ساز آن است. 

- تجربه جدید از ائتلاف‌سازی منطقه‌ای خارج از «سی‌ای‌اس»

هرچند روسیه در ایجاد روندها منطقه‌ای (نهاد) در حوزه «سی‌ای‌اس» به طور نسبی موفق بوده و با توسل به ابزارهای مختلف و حتی به زور توانسته نقش مدیریتی خود را حفظ نماید، اما یکی از ضعف‌های عمده آن در سیاست خارجی عدم توان این کشور به ائتلاف‌سازی است. طی سال‌های اخیر مسکو با تشدید تلاش‌های خود در قالب‌های فرامنطقه‌ای از جمله شانگهای و بریکس بر آن بوده تا این ضعف را ترمیم کند، اما دستاورد آن ناچیز بوده و مزایای حاصله از این قالب‌ها با مزایایی که رقبای غربی مسکو از ائتلاف‌های منطقه‌ای خود می‌برند، قابل مقایسه نیست. بر این اساس، هرچند تعاملات فزاینده منطقه‌ای روسیه با ایران، سوریه و عراق نمی‌تواند به عنوان «ائتلاف» یا «محور» تفسیر شود، اما تا به همین مرحله می‌تواند تجربه جدیدی برای مسکو در یارگیری‌های منطقه‌ای باشد. 

اگر روند رو‌به‌توسعه این روابط ادامه یابد و آن طوری که مسکو انتظار دارد، سایر کشورها از جمله ترکیه و عراق به مواضع روسیه نزدیک‌تر شوند، شکل‌بست محور روسی را باید با تأمل بیشتری بررسی کرد (هرچند موانع بسیاری در این زمینه وجود دارد). بعید نیست که استفاده روسیه از پایگاه هوایی همدان آغازی بر حملات هوایی روسیه به اهداف داعش در عراق باشد. این تحول به حتم گامی به جلو در تقویت روابط مسکو با بغداد خواهد بود، به‌ویژه در شرایطی که غربی‌ها به راحتیِ گذشته حاضر به حمایت نظامی و ارائه سلاح به عراق نیستند. مسکو امیدوار است با موفقیت در این همکاری‌ها اعتماد سایر کشورهای منطقه و حتی کشورهای خارج از خاورمیانه را جلب کرده و به محور خود وارد نماید یا حداقل اینکه، شماری از متحدان غرب را از مدار آن خارج کند.

- نمایش قدرت و تمرین نظامی

مقامات روس تصریح دارند که در آینده تنش‌های منطقه‌ای و بین‌المللی تشدید خواهد شد و روسیه باید تقویت نظامی را به صورت جدی‌تری در دستور قرار دهد. هرچند این کشور در تولید تجهیزات نظامی جدید به موفقیت‌هایی دست یافته و توانمندی‌های نظامی قابل اعتنایی دارد، اما در زمینه تمرینات عملی نظامی و مواجهه با شرایط واقعی جنگی ضعف‌های مشهودی نسبت به رقیب غربی خود دارد. غربی‌ها طی سال‌های اخیر در یوگسلاوی، افغانستان، عراق، لیبی و ... آمادگی نظامی، توان مدیریت جنگ، تجهیزات و نظامیان خود را آزموده و کارآمدی آنها را ارتقاء داده‌اند. با همین منطق، روسیه بر آن است تا از فرصت مغتنمی که بحران سوریه و داعش در اختیار آن قرار داده‌اند، حداکثر استفاده را برای آزمایش سلاح‌های جدید، تقویت آمادگی و ارتقاء مهارت‌های نظامی خود ببرد. در این بین، استقرار نظامی در ایران شرایط پیچیده‌تری برای روسیه هم به لحاظ مدیریت یک عملیات بزرگ و هم به لحاظ لجستیکی فراهم می‌آورد تا توانمندی‌های آن در عرصه واقعی‌تری به آزمون گذاشته شوند. 

از این منظر، شاید روسیه نیاز حیاتی به استفاده از بمب‌افکن‌های نیمه‌سنگین از خاک ایران نداشته باشد، چرا که اساساً جنگ جاری در سوریه کاملاً متقارن نیست و در داخل شهرهایی با جمعیت غیرنظامی بالا در جریان است (از جمله حلب و رقه که هم‌اکنون جمعیتی غیرنظامی بالغ بر 250 هزار نفر دارند). در این شرایط استفاده از راکت‌های نقطه‌زن نسبت به بمب‌های پرتابی با تخریب بالا ارجحیت دارند که تجهیزات متناسب با آن در پایگاه حمیمیم موجود است. حتی اگر نیاز به بمب‌افکن‌های نیمه‌سنگین و زیرساخت‌های آن باشد، روسیه همچنانی که پیشتر نشان داده از توان و امکانات کافی برای ساخت فرودگاه و انتقال تجهیزات به سوریه برخوردار است و می‌تواند در مدت کوتاهی این امر را محقق کند. لذا، به نظر می‌رسد یکی از اهداف اصلی حضور نظامی آن در ایران هم تمرین ائتلاف و هم تمرین نظامی است. در این بین، روسیه در کنار ارزیابی توانمندی‌های نظامی خود فرصتی نیز برای نمایش تجهیزات نظامی خود پیدا کرده و راه فروش آنها به مشتریان جدید را هموارتر می‌کند.
 
نهایتاً اینکه تأکید مقامات تهران به اینکه اجازه به روسیه برای استفاده از پایگاه هوایی همدان صرفاً «در موضوع» (سوریه) است، حکایت از احتیاط و وقوف آنها به جوانب منطقه‌ای و بین‌المللی اهداف روسیه دارد. صرفه‌نظر از اینکه تعامل نظامی با روسیه جانب احتیاط بیشتری می‌طلبد، رویکرد طرفین به تعمیق روابط نشان می‌دهد که در دو کشور برداشت واقعبینانه‌تری در مقایسه با گذشته از ظرفیت‌ها و پتانسیل‌ها یکدیگر به وجود آمده است. مسکو این مهم را دریافته که تهران به ابزاری برای پیشبرد اهداف منطقه‌ای آن تبدیل نخواهد شد و تنها با تعامل برابر و لحاظ منافع متقابل است که می‌تواند به توسعه بلندمدت این روابط امیدوار باشد. ایران نیز به هدفگذاری‌های کلان روسیه در عرصه بین‌الملل، بلندپروازی آن در خاورمیانه و تمایل آن به «معامله بزرگ» با غرب واقف است و به تعامل نظامی با مسکو در این مرحله نگاه «تاکتیکی» دارد که تنها در صورت تأمین منافع متقابل است که قابلیت تعمیم و توسعه را خواهد داشت.

منابع و پی‌نوشت‌ها

[1]. برای اطلاع بیشتر ر ک به؛
نوری، علیرضا (اسفند 1395) "بررسی امکان همکاری استراتژیک میان ایران و روسیه". مجموعه مقالات. زیر نظر؛ حسین عسگریان. انتشارات موسسه مطالعات ابرار معاصر تهران. صص 60-33.
[2]. Лавров сравнил с поиском блох реакцию США на Ту-22МЗ в Иране (август 17, 2016). rbc.ru. HTML:  http://www.rbc.ru/politics/18/08/2016/57b45d7e9a794759b5e94700(واکنش لاوروف به بهانه گیری امریکا در مورد استقرار توپولوف های 22ام3 در ایران – 17 اوت 2016)
[3]. Жириновский предложил создать новый СССР с Ираном и Турцией (июля 21, 2016). Лента.Ру.  HTML:  https://lenta.ru/news/2016/07/21/brandnewussr/ (پیشنهاد ژیرینوفسکی برای ایجاد شوروی جدید با ایران و ترکیه – 21 ژوئیه 2016)

نویسنده: علیرضا نوری
منبع نسخه مختصر انگلیسی:   iranreview.org  ا
August 23, 2016
منبع نخسه اصلی فارسی: موسسه ابرار معاصر تهران

لینک اصلی: اینجا
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد