علیرضا نوری

استادیار دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی

علیرضا نوری

استادیار دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی

"تغییر رژیم" (اهداف روسیه از ورود به جنگ قفقاز)

مقدمه
هرچند گرجی‌ها و اوستی‌ها در دورة تزاری و شوروی به واسطة زندگی زیر سیطرة یک دولت با یکدیگر همزیستی داشتند، اما با فروپاشی شوروی و خروج قومیت‌های مختلف از قید حاکمیت کمونیست‌ها، نشانه‌های جدائی‌طلبی اوستی‌های از تفلیس به شکل کشمکش‌های خشونت‌آمیز نمود بیرونی یافت.  تقابل نظامیِ نیروهای گرجی و جدائی‌طلبان اوستیایی در سال 1370 منجر به کشته شدن صدها و آواره شدن هزاران نفر شد. این درگیری‌ها بدون آنکه تمهید مؤثری برای حل نهایی آنها اندیشه شود، با فشار قدرت­های خارجی به ویژه روسیه و اعلام آتش‌بسی شکننده به صورت موقت خاتمه یافت. بر اساس موافقتنامة آتش­بس نیروهای پاسدار صلح روسیه در این جمهوری مستقر و تفلیس مجبور به پذیرش خودمختاری دوفاکتوی آن شد.

تشدید تنش‌ها میان تفلیس و تسخینوالی
تمایلات استقلال‌طلبانة اوستیایی‌ها پس از امضاء موافقتنامة آتش‌بس نه تنها کاهش نیافت، بلکه با التفات به رویکرد خشونت‌آمیز و سرکوب‌گرانة تفلیس در برابر آنها، تحولات منطقه‌ای، حمایت مسکو از روندهای استقلال‌طلبانه و اعلام بحث­انگیز استقلال کوزوو با افزایش همراه بود و تنش­های نظامی پراکنده­ای را نیز به به دنبال داشت. با تشدید کشمکش­ها میان تفلیس و تسخینوالی در ماه­های اخیر، رهبران گرجستان تصمیم گرفتند با توسل به زور، به موضوع جدائی­طلبی در این جمهوری برای همیشه پایان داده و از این طریق به آبخازیا و آجاریا نیز در خصوص تکرار چنین رفتارهایی هشدار دهند. 

این تصمیم با تهاجم نظامی گرجستان به اوستیای جنوبی در بامداد شنبه 19 مرداد صورت عملی به خود گرفت. هرچند تفلیس این اقدام را موضوعی داخلی و تلاشی قانونی برای تثبیت حاکمیت و اعادة نظم بر قلمرو سرزمینی­اش عنوان کرد، اما همان طور که انتظار می‌رفت روسیه اهرم­های سیاسی و نظامی خود را در ظاهر برای حمایت از غیرنظامیان و در حقیقت برای به حفظ منافع خود به کار گرفت و به این ترتیب جنگ ابعاد منطقه­ای یافت.[1]

ساکاشوویلی ورود نیروهای روسیه و حملة جنگنده‌های این کشور به به گرجستان را «تهاجمی وحشیانه و غیرموجه» توصیف کرد، اما مدودف این اقدام را تلاش برای محافظت از غیرنظامیان و نیروهای پاسدار صلح روس عنوان و با اشاره به اینکه؛ «مسکو تمام تلاش‌های خود را برای متوقف کردن خشونت‌ها بکار خواهد بست»، مأموریت این نیروها را خاتمه دادن به درگیری‌ها عنوان کرد.[2] 

ساکاشوویلی که این جنگ را نه به واسطة داشته­های گرجستان، بلکه به امید واهیِ حمایت غرب آغاز کرده بود، در نهایت با التفات به عدم حمایت عملی آن و حقیقت برتری غیرقابل تردید سیاسی و نظامی روسیه، مجبور به پذیرش اشتباه خود شد و در مصاحبه­ای با گزارش­گر سی­ان­ان بر آمادگی تفلیس برای امضای آتش­بس تأکید کرد. این تحولات از سوی آگاهان امر از منظرهای مختلف و بعضاً متفاوت مورد تحلیل قرار گرفته و به منافع، اهداف و مسببین متفاوتی در این خصوص اشاره شده است.

ولادمیر واسیلیف، رئیس کمیتة امنیت دومای روسیه با اشاره به کمک­های مالی و نظامی گستردة امریکا به دولت گرجستان، این کشور را کارگردان اصلی جنگ در قفقاز می­داند، در حای که ولادمیر سوکر با اشاره به تحرکات قبل از جنگ، روسیه را مسبب اصلی این جنگ معرفی می‌کند که تلاش­های هدفمندی را برای تحریک تفلیس به ورود به فاز نظامی در دستورکار قرار داده بود. اما ویکتور میزین، تحلیلگر مسائل راهبردی در مسکو این درگیری­ها را نمود بیرونی رقابت روسیه و غرب ارزیابی می­کند. به هر صورت ضمن التفات به متغیرهای مختلفِ دخیل در شروع و گسترش درگیری­ها در نوشتار حاضر به بررسی اهداف دخالتِ روسیه در این تحولات تمرکز می‌شود.

منافع و اهداف روسیه در ورود به جنگ
ساکاشوویلی در مقاله­ای در وال‌استریت ژورنال با طرح این پرسش که «هدف از این جنگ چیست؟»، مدعی شد گرجستان این جنگ را آغاز و انتخاب نکرده، بلکه این جنگ برنامه­ریزی کرملین بوده است.[3] سوکر در موافقت با این فرض، آغاز و استمرار درگیری‌ها در اوستیای جنوبی را برنامه‌ریزی‌های دقیق مسکو برای تثبیت منافع بلندمدت خود در منطقه می‌داند. او با اشاره به تحولات ماه­های اخیر در این جمهوری از جمله سوءقصد به جان دمیتری ساناکایف، وزیرِ کشورِ طرفدارِ تفلیسِ اوستیای جنوبی در 13 تیر، پروازهای مکرر جنگنده‌های روسیه بر فراز این جمهوری، بمب‌گذاری‌های جاده­ای در اطراف تسخینوالی علیه سربازان گرجی، تیراندازی سربازان اوستیاییِ زیر امر روسیه به سوی سربازان گرجی برای تحریک آنها به عمل متقابل و اقدامات تحریک­آمیز رسانه­های دولتی روسیه بسترسازی روانی جنگ، این روندها را تلاش هدفمند مسکو برای ایجاد تنش و به تبع آن فشار بر تفلیس ارزیابی می­کند.[4] صرفه نظر از گمانه­زنی­های مختلف در این خصوص اهداف روسیه از وارد شدن به درگیری­ها را می­توان در چهار بخش مورد ارزیابی قرار داد.

هدف اول روسیه از این دخالت بازتثبیت موقعیت خود به عنوان بازیگر اصلی در معادلات سیاسی و امنیتی منطقة خارج نزدیک و بازیابی موقعیت برتر خود در این حوزه است. بر این اساس بروز و استمرار درگیری­ها در اوستیای جنوبی می­تواند بستر مناسبی برای دخالت مسکو به منظور مدیریت بحران­ و به تبع آن تضمین حضور و تأمین منافع بلندمدت خود باشد. مقامات روسیه با اشاره به اینکه نیروهای پاسدار صلح روس در این منطقه مسئولیت حفظ امنیت آن را به عهده دارند، اقدام نظامی تفلیس را ضربه به پرستیژ سیاسی مسکو در منطقه می­دانند. 

لذا روسیه در این تحولات با بکارگیری اهرم­های سیاسی و نظامی برتر خود در منطقه تلاش کرد، ضمن مجبور کردن تفلیس به پذیرش این برتری و معرفی خود به عنوان ضامن ثبات، نقش برادر بزرگ­تر را بار دیگر به گرجستان و سایر دولت­هایِ خارج نزدیک گوشزد کند.[5] اظهارات آشکار مدودف در خصوص اینکه هدف مسکو از دخالت نظامی، وادار کردن تفلیس به پذیرش آتش­بس و جلوگیری از تسلط آن بر منطقه اوستیای جنوبی است»، را می­توان در همین راستا ارزیابی کرد.

توسعة حوزة ژئوپولیتیکی روسیه در قفقاز جنوبی از طریق گسترش مناطق جغرافیایی زیر نفوذ خود به سراسر اوستیای جنوبی از جمله دهکده­های زیر کنترل گرجستان، هدف دیگر کرملین است که مشابه این اقدام را آبخازیا عملیاتی کرده است. روسیه با اقدام نظامی درصدد برآمد، ضمن تحقق این هدف به حفظ مجرای فشار خود بر تفلیس اقدام کرده و از این طریق از رفتارهای ضدروسی آن در آینده جلوگیری کند. از سوی دیگر حفظ وضعیت ویژة امنیتی از طریق تحریک به ادامه درگیری­ها می­تواند توجیهی منطقی برای استمرار حضور نیروهای پاسدار صلح روسیه در این منطقه و به تبع آن تأمین هدف بازگفته باشد. 

هدف راهبردی و بلندمدت مسکو در ورود به جنگ در اوستیای جنوبی ممانعت از انقباض بیشتر منافع ژئوپولیتیکی آن در منطقه از طریق مقابله با موج سوم گسترش ناتو به شرق است. روسیه با بحرانی جلوه دادن اوضاع گرجستان تلاش می­کند در روند عضویت این کشور در ناتو که قرار است طرح عضویت آن در برنامة عمل این نهاد در نشست آتی آن بررسی شود، مانع­تراشی کند. با التفات به تأکید ناتو به حل مشکلات داخلی گرجستان به عنوان پیش شرط عضویت این کشور، مسکو در صدد است با لاینحل نشان دادن این مشکلات، تحقق این پیش­شرط را با مشکل مواجه کند.

و نهایتاً اینکه با التفات به پیشنهاد آتش­بس از سوی تفلیس و عدم پذیرش آن از سوی مسکو، به نظر می­رسد تلاش برای سرنگونی دولت ساکاشوویلی هدف دیگر روسیه از تشدید اقدامات نظامی خود باشد. دولت­مردان روسیه در سخنرانی­های خود و رسانه­های دولتی این کشور با پوشش خبری وسیع تحولات جنگ روسیه، ضمن استفاده بهینه از اشتباه ساکاشوویلی در آغاز جنگ، به ایراد تردید در خصوص منافع حاصل از اقدام نظامی تفلیس پرداخته و از این طریق تلاش کردند دولت ساکاشوویلی را در مقابل افکار عمومی قرار داده و به تضعیف موقعیت غرب­گرایان در گرجستان اقدام کنند.[6] 

از سوی دیگر از آنجا که مسکو استقلال اقتصادی تفلیس را به معنی تشدید رفتارهای ضدروسی و نزدیکی آن به غرب می­داند، لذا طولانی شدن جنگ و وادار کردن گرجستان به هزینه­های نظامی که به طور طبیعی دارای تبعات منفی بر اقتصاد آن است، می­تواند با ایجاد تنگناهای اقتصادی برای تفلیس مجرای جدیدی بر نقض مشروعیت دولت ساکاشوویلی باشد.[7]
 
نویسنده: علیرضا نوری
منبع: هفته‌نامة شهروند امروز، 27 مرداد 1387، شماره 3(59)، صص 58-57.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد