علیرضا نوری

استادیار دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی

علیرضا نوری

استادیار دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی

ترکیب قدرت در دولت پوتین

مقدمه
یکی از مهمترین ویژگی‌های دورة پس از شوروی متنوع و گسترده ‌شدنِ کنشگران نهادی، مدنی و نقشی و منافع آنها در ساختارهای سیاسی، اقتصادی، امنیتی و اجتماعی روسیه است. این امر در دهة 70 (90 م) موجب شکل‌گیری فضایی بسیار پیچیده و مبتنی بر منافع گروهی و جناحی شد. در این فضا گروه‌ها و جناح‌های مختلف به روش‌های گوناگون اعم از تعامل، رقابت و تقابل به افزایش قدرت، کسب جایگاه بالاتر و حداکثرسازی نفوذ خود بر تصمیم‌سازی‌ها اقدام می‌کردند.   بطور طبیعی این وضعیت در ترکیب دولت پوتین نیز وجود دارد، اغلب به شکل چانه‌زنی و رقابت‌ میان وزارتخانه‌ها، نهادها و ارگان‌های مختلف آن نمود می‌یابد و تأثیر مستقیم و حائز تأملی بر سیاست‌سازی‌‌های داخلی و خارجی دارد. در نوشتار حاضر ترکیب قدرت در دولت پوتین و تأثیر جناح برتر بر سیاست‌سازی‌ها در این دوره مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

خانوادة یلتسین[1]
در ابتدای ریاست‌جمهوری پوتین سه طیف عمده در دولت او حضور داشتند. طیف اول وابستگان به «خانوادة» یلتسین و اولیگارش‌هایی بودند که به عقیدة تحلیل‌گران به عنوان بازماندگان دولت یلتسین، به رهبری الکساندر والوشین (رئیس نهاد ریاست‌جمهوری یلتسین و پوتین تا سال 1382 (2003))، تاتیانا دوواچنکو، والنتین یوماشف و باریس برزفسکی در به قدرت رساندن پوتین نقش اساسی ایفا کردند و در دور اول ریاست جمهوری او در دولت حضور و نفوذ مؤثر داشتند. به عنوان مثال نهاد ریاست‌جمهوری پوتین در دور اول ریاست‌جمهوری او همچنان در کنترل یکی از مشاوران نزدیک یلتسین یعنی والوشین بود، نخست‌وزیر او میخائیل کاسیانف و سرگئی شویگو (وزیر موقعیت‌های اضطراری) و نیکلای آکسِنِنکو (وزیر  راه‌آهن) دو وزیر متنفذ او نیز روابط نزدیکی با «خانوادة» یلتسین از جمله برزفسکی و الکساندر ماموت داشتند.[2]

برخی تحلیل‌گران با توجه به عملکرد و تأثیر مستقیم والوشین بر برخی تصمیمات مهم او را «عالیجناب خاکستری»[3] کرملین و واسطة میان دولت پوتین و اولیگارش‌های دورة یلتسین می‌دانستند. او در زمان ریاست خود بر نهاد ریاست‌جمهوری بطور غیررسمی پس از رئیس‌جمهور و حتی قبل از نخست‌وزیر دومین فرد مهم ساختار سیاسی روسیه بود و در ایجاد حزب اتّحاد روسیه و همچنین حزب روسیة متحد نقش مهمی به عهده داشت. قدرت و نفوذ او به حدی بود که گورباچف او را یکی از سه نفری می‌دانست که در به قدرت رساندن پوتین نقش اساسی ایفا کرده بودند.[4]

بسیاری استعفای والوشین و بازداشت خادُرکوفسکی را ناشی از قدرت‌یابی فزایندة «قدرت‌گرایان» در ساختار سیاسی و دولت پوتین و شکست «خانوادة» یلتسین از آنها در مبارزة قدرت می‌دانند و این شکست را پایان اعمال نفوذ این طیف بر سیاست‌گذاری‌ها و خاتمة دورة یلتسین ارزیابی می‌کنند. به اعتقاد آنها استعفای والوشین در مهر 1382 (اکتبر 2003) مهمترین تحول در ساختار سیاسی روسیه از یلتسین تا پوتین، خاتمة جنگ قدرت بین اولیگارش‌ها و «قدرت‌گرایان» با پیروزی سلاح (سیلاویک ها) بر پول (اولیگارش‌ها) بود.[5]

سیلاویک ها[6]
طیف دوم حاضر در دولت پوتین «سیلاویک ها» هستند. بسیاری از اعضای این طیف ریشه در ساختارهای امنیتی و نظامی شوروی و روسیه دارند و پُست‌های مهمی را در دولت و ساختار سیاسی در اختیار گرفته‌اند. این افراد به اصول دموکراتیک اعتقادی ندارند و راه‌حل مشکلات را در ایجاد دولتی قدرتمند می‌دانند. قدرت‌یابی این طیف در دولت پوتین با ورود ویکتور ایوانف و ایگور سِچین به نهاد ریاست‌جمهوری آغاز و با تقویت نهادهای قدرت از جمله ادارة امنیت فدرال (اف اس ب)[7] و ادارة اطلاعات خارجی (اس وی آر)[8] جایگاه آنها هر چه بیشتر تحکیم و تثبیت شد. اُلگا کریشتانوفسکایا جامعه‌شناس معروف روسیه معتقد است؛ حدود 25 درصد نخبگان حاکم در روسیه به این طیف اختصاص دارند. آنها 34 درصد پُست‌های اصلیِ دولت و حدود 18 درصد کرسی‌های مجلسین را در اختیار گرفته‌اند و بسیاری از معاونان و فرمانداران مناطق نیز به این طیف تعلق دارند.

به اعتقاد او در دورة پوتین حضور «سیلاویک ها» در ساختار سیاسی روسیه نسبت به دهة 60 (80 م) افزایش دوازده برابری داشته، به این نحو که در دورة گورباچف این افراد تنها 8/4 درصد پُست‌های مهم دولتی را در اختیار داشتند، در حالیکه در دورة  پوتین با تمرکز آنها در «حلقة داخلیِ» او این رقم به 3/58 درصد رسیده است.[9] «سیلاویک ها» در دو گروه عمده بصورت فعال در سیاست داخلی و خارجی حضور و نفوذ دارند. ویکتور ایوانف، نیکلای پاتروشف (رئیس «اف اس ب»)، سرگئی پوگاچف (بانک‌دار بزرگ روسیه) و سرگئی باگدانچیکف (رئیس شرکت نفتی روس‌نفت) به رهبری ایگور سچین (متنفذترین فرد این گروه) چهره‌های شاخص گروه اول و سیاست داخلی «قدرت‌گرایان» هستند.

در گروه دوم و در حوزة سیاست خارجی افرادی از جمله لبدوف (رئیس «اس وی آر»)، پریخودکا (مشاور سیاست خارجی پوتین در نهاد ریاست‌جمهوری) و یوری بالیوفسکی (رئیس ستاد مشترک ارتش) به رهبری سرگئی ایوانف (متنفذترین فرد این گروه) حضور دارند. این گروه نسبت به گروه اول از انسجام کمتری برخوردار است و از پوتین و سرگئی ایوانف نیز تابعیت بیشتری دارد.[10] به نظر می‌رسد پوتین بیشتر برای مقابله با نفوذ طیف اول به استفاده از «سیلاویک ها» در دولت خود متمایل شده است. حضور آنها در دولت با تقویت رویکرد‌های اقتدارگرایانة، اعمال عمودی قدرت و اجرای سلسله‌مراتبی دستورات را تسهیل کرده است.

به اظهار برخی بیشتر اطلاعات و دانسته‌های پوتین از مسائل داخلی و بین‌المللی از سوی نهادهای امنیتی وابسته به همین طیف در اختیار او قرار می‌گیرد و منشأ بسیاری از تصمیمات سیاست داخلی و خارجی او نیز متأثر از ورودی‌هایی است که از این جناح دولت وارد فرآیند تصمیم‌سازی می‌شود.[11] برخی معتقدند با شکست اولیگارش‌های دورة یلتسین از «سیلاویک ها» و ورود گستردة این طیف به ساختارهای اقتصادی طبقة جدیدی تحت عنوان «‌اولیگارش‌های قدرت‌گرا»[12] شکل گرفته است.[13] پوتین بهمن 1386 (15 فوریة 2007) سرگئی ایوانف را به عنوان معاون نخست‌وزیر برگزید که این اقدام او به عقیدة نمتسف گامی در جهت تقویت جناح قدرت‌گرای کرملین و ضربه‌ای به مدودف و جناح لیبرال بود.[14]

لیبرال‌ها
طیف سوم در دولت پوتین «لیبرال‌ها» هستند که بخش دیگری از پُست‌ها را در ساختار سیاسی و در دولت پوتین در اختیار گرفته‌اند. افراد متنفذ این طیف بیشتر اصلاح‌طلبان اقتصادی هستند، بیشتر در ساختارهای اقتصادی حضور دارند و برای انجام اصلاحات و پیشبرد توسعة اقتصادی بکار گرفته شده‌اند. دیمیتری مدودف (معاون سابق رئیس جمهور، رئیس سابق نهاد ریاست‌جمهوری و رئیس هیئت مدیره شرکت گازپروم) رهبر این طیف و ولادیسلاو سورکف (معاون اول رئیس نهاد ریاست‌جمهوری)، دیمیتری کوزاک (نمایندة ویژة رئیس جمهور در ناحیة جنوب)، الکسی میلر (رئیس شرکت گازپروم)، گرمان گرف (وزیر توسعة اقتصادی) و آلکسی کودرین (وزیر دارائی) سایر اعضاء این طیف هستند. اعضای این طیف وابسته به مراکز قدرت اقتصادی و تجاری هستند و تسلط آنها بر شرکت معظم گازپروم نفوذ زیادی به آنها در اعمال تأثیر بر تصمیم‌سازی‌ها به ویژه در اقتصاد خارجی داده است.[15]

پوتین برای اتخاذ تصمیمات و مدیریت امور داخلی و خارجی کشور سه حلقة مشورتی دارد که قدرت‌گرایان و لیبرال‌ها با توجه به دامنة نفوذ خود با حضور در این حلقه‌ها به اعمال تأثیر بر تصمیم‌سازی‌ها اقدام می‌کنند. پوتین به طور رسمی و مرتب شنبه‌ها و دوشنبه‌های هر هفته با وزرا، معاونین و مشاورین خود جلسه دارد. جلسة دوشنبه‌های پوتین با اعضاء دولت در دفتری در کرملین و با حضور اعضاء اصلی نهاد ریاست‌جمهوری[16] انجام می‌شود و اخبار این جلسات بطور رسمی از منابع خبری پخش می‌شود. در این جلسات برخی وزراء از جمله وزیر منابع طبیعی و وزیر حمل و نقل همیشه حضور ندارند، اما برخی مقامات نهاد ریاست‌جمهوری از جمله مدودف، سچین معمولاً همیشه حاضر هستند. جلسات شنبه‌های پوتین حالت رسمی ندارد و معمولاً تعداد افراد شرکت کننده در این جلسات از هشت نفر تجاوز نمی‌کند.

این جلسات با حضور رؤسا و مقامات ساختارهای قدرت از جمله وزارتخانه‌های دفاع، امور خارجه و کشور، رؤسای «اف اس ب» و «اس وی آر»، دبیر شورای امنیت، نخست‌وزیر و رئیس و برخی اعضاء نهاد ریاست‌جمهوری تشکیل می‌شود. مطبوعات روسیه از این جلسات به عنوان جلسة شورای امنیت یاد می‌کنند.[17] در این جلسات معمولاً ویکتور ایوانف (دستیار پوتین در نهاد ریاست‌جمهوری)، سچین و ولادیمیر اُستینف (دادستان کل روسیه) نیز حضور دارند. تحلیل‌گران معتقدند بسیاری از موضوعات مهم و راهبردی در سیاست داخلی، خارجی و امنیتی در این جلسات مورد بحث قرار می‌گیرد و تصمیمات مقتضی نیز در همین جلسات اتخاذ می‌شود. اخبار این جلسات نیز بصورت کلی در اختیار رسانه‌های گروهی قرار می‌گیرد.[18]

جلسة سوم که از آن به عنوان «محفل داخلی»[19] پوتین یاد می‌شود، با حضور نزدیک‌ترین و مورد اعتمادترین دوستان او در دفتر شخصی وی در کرملین انجام می‌شود و اخبار مربوط به زمان، اعضاء و محتوای این جلسات در اختیار رسانه‌ها قرار نمی‌گیرد. این جلسات معمولاً با حضور شخص پوتین، سرگئی ایوانف، مدودف، سچین، ویکتور چرکِسف (رئیس ادارة موارد مخدر فدرال)، کوزاک، ولادیمیر کوژین، گِرف و گئورگی پالتاوچنکو (نمایندة رئیس‌جمهور در ناحیة مرکزی) تشکیل می‌شود. در این بین فرادکف، مدودف، سرگئی ایوانف، لاورف، نورگالیف و سچین معمولاً همیشه در جلسات اول و دوم و سرگئی ایوانف و مدودف در هر سه جلسه حضور دارند. این دو از جمله نزدیک‌ترین افراد به پوتین هستند که معمولاً در کلیة مسائل مهم طرف مشورت او قرار می‌گیرند.[20] آلکسی موخین دی 1381 (ژانویة 2002) طی مقاله‌ای به لیستی دوازده‌ نفری از مشاوران نزدیک پوتین در حلقة داخلی او اشاره کرد که شش نفر از آنها متعلق به طیف قدرت‌گرای کرملین بودند.[21]

نتیجه‌گیری
رقابت‌های جناحی و گروهی در دولت پوتین فرآیندهای نهادی در دولت او را با مشکل عدم تفکیک مسئولیت‌ها، حوزة وظایف و تکریم شایسته‌سالاری مواجه کرده است. به نحوی که در دورة پوتین به واسطة برتری جناح قدرت‌گرا و افراد متنفذ آن موقعیت و جایگاه نهادهای رسمی و مسئول در حوزه‌های مختلف به نحو محسوسی کاهش یافته، امکان ابتکار از آنها سلب شده و صرفاً به اجرای سیاست‌های تعیین شده از سوی پوتین و این طیف محدود شده‌اند‌. بر همین اساس مهمترین اشکال نفوذ «قدرت‌گرایان» در ساختارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی عدم تخصص آنها در این حوزه‌ها است که به نظر می‌رسد این امر در بلندمدت ساختارهای مذکور را با مشکلات عدیده مواجه کند.

تسلط «قدرت‌گرایان» تکثّرگرایی در ساختارهای سیاسی را کاهش داده و بستر لازم برای جذب ورودی از مجاری مختلف و لحاظ کردن منافع تمام گروه‌ها در تصمیم‌سازی‌ها را محدود کرده است. در این فضا نهادهای مسئول انگیزة بایسته برای تقویت توانمندی‌های سازمانی و افزایش ظرفیت‌های اقدام خود را نیافته و به نظر می‌رسد این امر موجب آن خواهد شد که روندهای نهادی در دولت هر چه بیشتر در معرض تمایلات اقتدارگرایانة یک‌سونگر گروهی و جناحی و در نتیجه بی‌ثباتی قرار گیرد.

پی‌نوشت‌ها
[1]. خانم لیلیا شوتسووا در کتاب خود (روسیة پوتین) از تاتیانا دواچنکو (دختر یلتسین)، والنتین یوماشف (همسر تاتیانا)، الکساندر والوشین (رئیس نهاد ریاست جمهوری یلتسین)، رومان آبراموویچ (اولیگارش اقتصادی) و باریس برزفسکی (اولیگارش رسانه‌ای و اقتصادی و رهبر این گروه) به عنوان اعضای اصلی خانوادة یلتسین نام می‌برد.
[3]. gray eminence
[4]. به عقیدة گورباچف سه نفر؛ تاتیانا دواچنگو (دختر یلتسین)، باریس برزفسکی و الکساندر والوشین پوتین را به قدرت رساندند. او هدف اصلی این افراد را حمایت از خانوادة یلتسین در دولت بعدی می‌داند. برزفسکی خود نیز طی مقاله‌ای به این نکته اشاره می‌کند؛ "من در انتخاب ولادیمیر پوتین به عنوان جانشین یلتسین شرکت داشتم. با توجه به وجود ساختارهایى مانند کا.گ.ب و مافیاهایى که امروز بر روسیه حکومت مى‌کنند و کنترل نظام قضایى کشور را در اختیار دارند، مى‌توان پذیرفت که یلتسین شخصاً قصد داشته جانشین خود را انتخاب کند تا از پیگردهاى قضایى در امان بماند، اما ما که پوتین را انتخاب کردیم، مسئولیت داشتیم فردى را بیابیم که قادر به ادامه اصلاحات آغاز شده توسط یلتسین باشد و نه کسى که رئیس‌جمهور قبلى و خانواده‌‌اش را تحت پی‌گرد قرار دهد".  
[6]. واژة «قدرت‌گرایان» (Siloviki) برگرفته از عبارت روسی silovye struktury به معنای «ساختارهای قدرت» است.
[7]. Federal Security Service
[8]. Foreign Intelligence Service
[12]. Silovarshs
[13]. در این خصوص می‌توان به این موارد اشاره کرد؛ ایگور سچین رئیس هیئت مدیرة شرکت نفتی روس‌نفت، ویکتور ایوانف رئیس هیئت مدیرة شرکت Almaz – Antei بزرگ‌ترین شرکت تولید کنندة تجهیزات دفاعی ضدهواپیما در روسیه و الکساندر ژوکف رئیس هیئت مدیرة راه‌آهن و سرگئی چزُف رئیس شرکت تسلیحاتی روسا بارون اکسپورت.
[16]. معمولاً مدویدیف (رئیس نهاد)، سچین (معاون رئیس نهاد) و سرگئی ناریشکین (مشاور رئیس جمهور در نهاد)
[17]. هر چند در این جلسات برخی اعضاء شورای امنیت از جمله رؤسای مجلسین حضور ندارند.
[19]. Inner Circle

نویسنده: علیرضا نوری
منبع: بولتن اوراسیا، زمستان 1385 و بهار 1386، شماره 3(7)، صص 23-19.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد